محو تدریجی Evanescence

حالا یک وقت هایی زیاد حرفی برای گفتن نیست ، گاهی خلاصه می شوی در یک موسیقی و یا یک نوایی که تو را صدا می زند ، یاد شبحی که شناور می شود در شب های تب آلود و یخ زده از سوز سرمای زمستان ، حکایت آشفتگی های شب هنگام ، داستان بی پایان روزهایی که می گذرند و شب هایی که مستت می کنند با سکوت ، داستان رقص برف سپید بر گونه سیاه آسفالت خیابان ،خاموش می شوی می نشینی و گوش می دهی به یک آواز… و باز کسی فریاد می زند …

Evanescence – My Immortal

جاودانه من

Im so tired of being here
از اینجا بودن خسته شده ام
Suppressed by all my childish fears
{انگاری} ترس های کودکی ام متوقفم کرده اند
And if you have to leave
اگر مجبوری که بروی
I wish that you would just leave
امیدواری که همین الان بروی
cause your presence still lingers here
چون حضور تو هنوز اینجا مردد است
And it wont leave me alone
و مرا تنها نمی گذارد
These wounds wont seem to heal
این زخمها خوب شدنی نیستند
This pain is just too real
این درد، زیادی واقعی است
Theres just too much that time cannot erase
انقدر {درد} زیاده که {گذر} زمان هم نمی تونه اون رو از یاد ببره {التیام ببخشه}

When you cried Id wipe away all of your tears
وقتی گریه می کردی من تمامی اشکهایت را پاک می کردم
When youd scream Id fight away all of your fears
زمانی که فریاد می کشیدی با تمامی ترسهایت مقابله می کردم
I held your hand through all of these years
در تمامی این سالها دستت را نگاه داشته بودم
But you still have All of me
اما تو هنوز صاحب تمام {وجود} من هستی

You used to captivate me
باید مرا اسیر خود کرده باشی
By your resonating life
با این زندگی پیچیده ات
Now Im bound by the life you left behind
اکنون من با زندگی که تو برای گذارده ای در هم آمیخته ام
Your face it haunts my once pleasant dreams
تو تکرار کننده رویای سابقاً دلپذیر من بودی
Your voice it chased away all the sanity in me
صدای تو روان من را پریشان کرده بود

These wounds wont seem to heal
این زخمها خوب شدنی نیستند
This pain is just too real
این درد زیادی واقعی است
Theres just too much that time cannot erase
انقدر زیاد که حتی {گذر} زمان هم نمی تونه اون رو از یاد ببره {التیام ببخشه}

When you cried Id wipe away all of your tears
وقتی گریه می کردی من تمامی اشکهایت را پاک می کردم
When youd scream Id fight away all of your fears
زمانی که فریاد می کشیدی با تمامی ترسهایت مقابله می کردم
I held your hand through all of these years
در تمامی این سالها دستت را نگاه داشته بودم
But you still have All of me
اما تو هنوز صاحب تمام {وجود} من هستی

Ive tried so hard to tell myself that you’re gone
خیلی تلاش کردم تا بخودم بگویم {بقبولانم} که تو رفته ای {مرده ای}
But though youre still with me
اما هنوز فکر می کنم با من هستی
Ive been alone all along
{در حالی که} از مدتها پیش تنها بوده ام

خب ، بدون هیچ شرحی از موسیقی های مورد علاقه من هست ، این موسیقی رو میتونید از اینجا دانلود کنید، در مورد » آمی لی» خواننده مورد علاقه من و البته سیما اینجا را بخوانید
ویدیو این آهنگ را اینجا ببینید


About this entry